انسانهای نخستین از کدام کشور امروزی به قاره امریکا رفتند؟
تاریخ انتشار: ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۷۲۲۹۱۳
یک مطالعه جدید نشان میدهد که انسانهای باستان ۲۶ هزار سال پیش، یعنی ۱۰ هزار سال زودتر از آنچه تاکنون تصور میشد به قاره آمریکا مهاجرت کردهاند.
زمانی اعتقاد بر این بود که سیبریاییهای باستان از روی تنگه برینگ که روسیه امروزی و آلاسکا را به هم وصل میکند، عبور کردهاند و اجداد بومیان آمریکا بودهاند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این گروه با تجزیه و تحلیل دیانای میتوکندری که از مادران به فرزندان آنها منتقل شده است، اصل و نسب یک زن را ردیابی کردند و پیوندهای جمعیتهای عصر پارینه سنگی آسیای شرقی را با جمعیتهای پایه در شیلی، پرو، بولیوی، برزیل، اکوادور، مکزیک و کالیفرنیا یافتند.
این کار همچنین منجر به کشف یک رویداد مهاجرتی دیگر در ۱۹ هزار و ۵۰۰ سال پیش شد که به دلیل بهبود آب و هوا شاهد افزایش سریع جمعیت بوده است.
دکتر یو، چون لی، انسانشناس مولکولی در آکادمی علوم چین و سرپرست این مطالعه میگوید: نسب آسیایی بومیان آمریکا پیچیدهتر از آن چیزی است که قبلا ذکر شده است. علاوه بر منابع اجدادی که قبلاً در سیبری، استرالیا-ملانزیا و آسیای جنوب شرقی توضیح داده شده بود، نشان دادیم که شمال ساحلی چین نیز در استخر ژنی بومیان آمریکا نقش داشته است.
این دودمان که به نام D ۴ h شناخته میشود، در این پژوهش مورد بررسی قرار گرفت و به گروه اجازه داد تا اجداد مادری را در طول ۱۰ سال ردیابی کنند.
آنها ۱۰۰ هزار نمونه دیانای مدرن و ۱۵ هزار نمونه باستانی را در سراسر اورآسیا بررسی کردند و در نهایت به ۲۱۶ فرد معاصر و ۳۹ فرد باستانی رسیدند.
پژوهشگران با تجزیه و تحلیل جهشهایی که در طول زمان به وجود آمده بودند، با نگاهی به موقعیتهای جغرافیایی نمونهها و استفاده از تاریخگذاری کربن توانستند منشاء و تاریخچه گسترش D ۴ h را بازسازی کنند.
این کشف به توضیح شباهتهای باستانشناسی میان مردمان پارینه سنگی چین، ژاپن و قاره آمریکا کمک میکند.
نتایج این مطالعه دو رویداد مهاجرتی را نشان داد. اولین مورد بین ۱۹۵۰۰ تا ۲۶۰۰۰ سال پیش در زمان آخرین یخبندان حداکثری بود، زمانی که پوشش یخ در بالاترین حد خود بوده و شرایط آب و هوایی در شمال چین احتمالاً نامساعد بوده است.
دومین مورد نیز در دوره ذوب یخ بین ۱۹۰۰۰ تا ۱۱۵۰۰ سال پیش رخ داده است.
افزایش جمعیت انسانی در این دوره ممکن است موجب مهاجرت شده باشد.
در طول دومین مهاجرت بود که دانشمندان یک پیوند ژنتیکی شگفتانگیز را بین بومیان آمریکا و ژاپنیها پیدا کردند.
در این مطالعه آمده است که در دوره ذوب یخبندان، یک زیرگروه از شمال ساحلی چین به ژاپن مهاجرت کرده شباهتهای باستان شناسی بین مردم باستان در قاره آمریکا، چین و ژاپن را توضیح میدهد.
لی گفت که نقطه قوت این مطالعه تعداد نمونههایی است که آنها کشف کردهاند و شواهد تکمیلی از دیانای کروموزومی Y که نشان میدهد اجداد مرد بومیان آمریکا همزمان با اجداد زن در شمال چین زندگی میکردند و این یافته، آنها را نسبت به یافتههای خود مطمئن کرد.
وی گفت: با این حال، ما نمیدانیم که این گسترش در کدام مکان خاص در شمال ساحلی چین رخ داده است و چه رویدادهای خاصی باعث ترویج این مهاجرتها شده است و شواهد بیشتری، به ویژه ژنومهای باستانی برای پاسخ به این سؤالات مورد نیاز است.
منبع: فرارو
کلیدواژه: بومیان آمریکا سال پیش
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۷۲۲۹۱۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دموکراسی دروغین آمریکا و برخوردهای دوگانه
هر چه زمان میگذرد،ماهیت دموکراسی دروغین کاخ سفید آشکارتر میشود و ملتهای جهان متوجه میشوندآنچه در بسته پر زرق و برق دموکراسی و حقوق بشر در بسترنظام لیبرالیستی به آنها عرضه شده،دروغی بیش نبوده است.
به گزارش مشرق، حسن رشوند طی یادداشتی در روزنامه جوان نوشت: هر چه زمان میگذرد، ماهیت دموکراسی دروغین کاخ سفید برای شهروندان امریکایی و افکار عمومی جهان آشکارتر میشود و تازه مردم امریکا و ملتهای جهان متوجه میشوند آنچه تاکنون در بسته پر زرق و برق «دموکراسی» و «حقوق بشر» در بستر «نظام لیبرالیستی» به آنها عرضه شده، دروغی بیش نبوده است.
این روزها جامعه دانشگاهی امریکا با التهابات شدیدی مواجه است آن هم نه برای نیازهای مادی یا ضعف در بخشهایی از نظام آموزشی، بلکه برای موضوعی که مقامات امریکایی از گذشته تاکنون به دروغ، خود را مدافع سرسخت آن میدانند و آن یدک کشیدن عنوان آزادی و حقوق بشر برای نظامی است که تجربه ۲۵۰ ساله حکمرانی درکاخ سفید مملو از ظلم و تعدی به حقوق انسانها در همین بستر دروغین آزادی از نوع امریکایی آن بوده است.
چند روزی است که دانشگاههای امریکا صحنه تظاهرات گسترده دانشجویان و اساتید در حمایت از مردم مظلوم غزه و اعتراض به ارتکاب جنایات جنگی اسرائیل علیه فلسطینیها است و همزمان پلیس و مقامات ایالتی در اقداماتی هماهنگ، تلاش میکنند با دستگیریهای گسترده و تهدید به اخراج دانشجویان کمپهای تحصن دانشجویان را در دانشگاههایی، چون تگزاس، کلمبیا و کالیفرنیا برچینند و با بیش از ۲۵ دانشگاه بزرگ این کشور برخورد پلیسی از نوع خشن داشته باشند.
نباید از این نکته غافل بود که محیطهای علمی در امریکا در چنبره دستگاههای نظامی و امنیتی است و همانگونه که برخی تحصیلکردگان این دانشگاهها گفتهاند نمیتوان این مراکز را صرفاً محیطهای علمی دانست و طبیعی است وقتی محیطی با کارکرد چند منظوره فعالیت میکند، هرنوع اعتراض اجتماعی یا سیاسی زیر ذره بین نهادهای امنیتی- نظامی قرار میگیرد و پلیس با مشاهده اتفاقی یا اعتراضی در دانشگاه به خود اجازه میدهد به این محیطها وارد شده و آنها را سرکوب کند. اتفاقی که این روزها در دانشگاههای امریکا میافتد از این جنس است. حتی برخی از مدیران دانشگاهها به دلیل واکنشهایشان به ناآرامیها مورد انتقاد قرار گرفتهاند. تا آنجا که سنای دانشگاه کلمبیا قطعنامهای را تصویب کرد که مینوش شفیق، رئیس بریتانیایی- امریکایی دانشگاه کلمبیا را که اصالتی مصری دارد، به بیتوجهی به طی روند قانونی در قبال دانشجویان و آسیب رساندن به آزادی علمی در نتیجه سرکوب اردوگاه معترضان متهم کرد. شفیق به پلیس نیویورک مجوز داده بود وارد اردوگاه دانشجویان دانشگاه کلمبیا شود و اقدام به بازداشت دستهجمعی بیش از ۱۰۰ دانشجو کند. این اجازه، بحرانی کمسابقه را در تاریخ این دانشگاه برجسته امریکایی رقم زد. آخرین باری که مقامات دانشگاه کلمبیا به پلیس اجازه داده بودند وارد فضای دانشگاه شود و دانشجویان معترض را سرکوب کند، به اعتراضات سال ۱۹۶۸ (حدود ۵۶ سال قبل) علیه جنگ ویتنام برمیگردد. درنتیجه این اعتراضات، دانشگاه کلمبیا اعلام کرد تا پایان نیمسال تحصیلی کنونی، کلاسهای خود را به صورت نیمهحضوری و نیمهمجازی برگزار میکند. در همین حال، سخنگوی این دانشگاه میگوید شرکتکنندگان در تجمعات حامی فلسطین، در حال شناسایی هستند و با اخراج موقت از دانشگاه مجازات خواهند شد. این وضعیت دانشگاهی است که در میان دانشگاههای دنیا برند محسوب میشود و جوانان کشورهای دیگر برای رسیدن به آنجا سر و دست میشکنند.
ورودپلیس به دانشگاه کلمبیا و دیگر دانشگاههای امریکا را مقایسه کنید با اتفاقی که در کوی دانشگاه در سال ۱۳۷۸ در ایران افتاد. با این تفاوت که اعتراض دانشجویان و اساتید دانشگاههای امریکایی نه موضوع داخلی، بلکه یک موضوع جهانی و اعتراض به نسل کشی بود که توسط رژیم صهیونیستی دهها هزار کیلومتر دورتر از سرزمین امریکا اتفاق افتاده است. آنچه در دانشگاههای امریکا در حال رخ دادن است بسیار متفاوت از آن چیزی است که در سال ۷۸ در کوی دانشگاه اتفاق افتاد. اعتراضات دانشگاههای امریکا صرفا تجمع و تحصن مسالمت آمیز برای نسل کشی مردم غزه بود که با خشونت بیحد و حصر پلیس با ورود به دانشگاه صورت گرفت و دانشجویان مورد ضرب و شتم قرار گرفته و دستگیر و بازداشت شدند.
تجمعات این روزهای دانشگاههای امریکا که در بستر نظام لیبرالیسم و با شعار آزادی و دموکراسی شکل گرفته به خشونت انجامیده و هزاران دانشجو و استاد روانه بازداشتگاههای پلیس شدهاند و در آستانه اخراج و تعلیق قرار دارند. این در حالی است که در حادثه کوی دانشگاه تهران اعتراضات ساختارشکنانه و صرفا با رویکرد داخلی و با خشونت و تخریب اموال دانشگاه بود و وقتی پلیس برای فروکش کردن این وضعیت وارد کوی دانشگاه شد از تاج زاده معاون سیاسی وقت وزارت کشور گرفته تا معین وزیر علوم به صحنه آمدند و پلیس را مورد عتاب قرار دادند تا جایی که از شورای امنیت ملی مجوز عدم ورود پلیس در دانشگاه را دریافت کردند. تفاوت دو محیط علمی در ایران و امریکا برای دو تجمع کاملاً متفاوت، تا این حد است که در امریکا پلیس تحت حمایت رئیس دانشگاه و همه ارکان حکومت وارد دانشگاه میشود و هر رفتار خشنی را انجام میدهد ولی در ایران هر رفتار خشنی توسط تعدادی دانشجو در محیط دانشجو صورت میگیرد و مورد حمایت مسئولان وقت وزارت علوم قرار میگیرد. در امریکا دانشجو و استاد کتک میخورد و اینجا پلیس با آجر و سنگ مورد حمله قرار میگیرد. در امریکا مهد دموکراسی دروغین، رئیس دانشگاه و مسئولان کاخ سفید برای ورود پلیس آن هم برای ضرب و شتم و دستگیری معترضان دانشجویی به خط میشوند و اینجا عکس آن عمل میکنند.
آنجا با اعتراض دانشجویان در حمایت از مردم غزه و نسل کشی صهیونیست ها، استاد فلسفه و علوم سیاسی در کنار دانشجویان قرار میگیرد، کتک میخورد، روانه بازداشتگاه پلیس و در معرض اخراج و تعلیق قرار میگیرد، اینجا ازکسانی که کوچکترین حرکت پلیس کشورمان را زیر ذرهبین قرار میدادند و برای آن توئیت میزدند و فضای مجازی را برای حرکت بر ضد پلیس آماده میکردند، خبری از تقبیح حرکت خشن پلیس امریکا و برخورد با استادان و دانشجویان نیست. اینجا خبری از جیغ بنفش زیبا کلام، حاتم قادری، محمد فاضلی و مویه کردن آنها برای دانشجویان و اساتیدی که هر روز در زیر مشت و لگد پلیس امریکا قرار دارند، نیست. البته نمیتوان به این افراد خرده گرفت چراکه وقتی حقانیت موضوعی در زیر چتر لیبرالیسم و دموکراسی غربی تفسیر شود، خونریزی کودکان غزه مباح و تظلمخواهی دانشجو و استاد امریکایی برای کودکان و زنان غزه عمل خلاف و مستحق مجازات از نوع رفتار پلیس امریکا خواهد بود.